به گزارش تحریریه، وعده های سر خرمن دلاری دولت وارد فاز جدیدی شده و نشان می دهد که خوردن از سرمایه و نه از محل ارزش افزوده به راهبرد اعمالی دولت تبدیل شده است. به طوری که رسانه های وابسته به دولت سید ابراهیم رئیسی با ردیف کردن چند عدد و رقم اعلام کردند که باید به انتظار 24 میلیارد دلار از 3 محل مختلف نشست. شامل:
- منابع مسدود شدن تحریمی در کره جنوبی به میزان 7 میلیارد دلار
- منابع محدود شده تحریمی در عراق به میزان 10 میلیارد دلار
- دریافت 6.7 میلیارد دلار SDR از صندوق بین المللی پول
این میزان به دولت به اندازه 6 ماه هزینه های بخش عمومی قدرت خرید می بخشد(با دلار 50 هزار تومان) و البته به احتمال زیاد ریال آنها پیشاپیش هزینه شده است و صرفا شاهد یک بازی حسابداری خواهیم بود و برای دولت به منابع قابل استفاده تبدیل نمی شود. اما می تواند صرف واردات کالاهای واقعی و نه کالاهای ساختگی موسوم به اساسی شود که در این صورت به افزایش عرضه و کاهش تورم و انتظارات تورمی منتهی خواهد شد.
اما اینها بخشی از واقعیت است و نشان می دهد که دولت به دنبال خوردن از محل سرمایه است و بازی توزیع رانت به اسم کالاهای اساسی و دلار مرغی به یک یقین غیرقابل تغییر در ذهن تیم اقتصادی دولت تبدیل شده است که به هیچ وجه قرار نیست جا به جا شود. دولت به جای ایجاد رونق و تامین منابع خود از محل های پایدار مدام به دنبال خرج کردن پول های بلوکه شده ای است که در فضای ذهنی و رسانه ای تاکنون بارها آزاد شده و ارزش روانی خود برای اثر بر بازارها را از دست داده است.
این منابع در برابر درآمدهای نفتی عادی دولت که به اندازه صادرات روزانه 2.5 میلیون بشکه در روز با قیمت های بالا رسیده است قدرت تحرک ایجاد نمی کند که نشان می دهد مشکل دولت رئیسی درآمدهای نفتی و یا بادآورده تحریمی نیست، بلکه مشکل دولت سیزدهم به چاه ویل خودساخته به نام کالاهای اساسی با ارز ترجیحی باز می گردد که قرار است هر میزان درآمد ارزی ایجاد شود به این چاه ریخته شود. با ایجاد دلار 28500 تومانی که متقاضیان فراوان دارد، دوران سقوط کابینه قطعی شده و در 2 سال آینده هم غیر از رانت پاشی قادر به پیشبرد هیچ کاری نخواهد بود.
علیرغم کاهش ردیف های ذیل کالاهای اساسی، قرار است 30 میلیارد دلار یعنی 1500 هزار میلیارد تومان و یا سه چهارم بودجه سال 1402 دلار 28500 تومانی اختصاص پیدا کند که نشانی روشن بر مسیر ناکجاآبادی است که دولت رئیسی در پیش گرفته است. این سیاست و اصرار روزمره بر لزوم تامین کالاهای اساسی که ایران را به سرزمینی در حال قحطی با اولویت های دم دستی تبدیل کرده و روان مردم را به بازی گرفته است، نمی توان به سرمایه گذاری و رشد اقتصادی امیدوار بود و انتشار متعدد اخبار درباره منابع آزاد شده تحریمی و ... به منزله تثبیت القای حس بحران و ناکارآمدی است و معنای دیگری ندارد.
پایان/
نظر شما